امروزه کمتر کسی از اهمیت سرمایهگذاریهای مالی در بازارهای با بازده مناسب در شرایط تورمی مانند کشور ما که با کاهش مداوم ارزش پول همراه میباشد، بیخبر است. اگر در چنین شرایطی افراد وجوه مازاد خود را در بازارهای مولد سرمایهگذاری کنند، ضمن کسب بازدهی مطلوب و حفظ ارزش داراییهای شخصی خود، به رشد اقتصادی نیز کمک نموده و مانع از افزایش بیش از پیش نرخ تورم میشوند.
این در حالی است که در کشور ما در چنین شرایطی اکثر افراد به سراغ بازارهای سرمایهگذاری همچون طلا، دلار و مسکن یا فعالیت در بازار بورس میروند. که انتخاب هریک از این بازارها معمولا بسته به میزان آشنایی و تجربه گذشته سرمایهگذاران، مبلغ سرمایه موجود و قدرت نقدشوندگی در بازار مورد نظر صورت میگیرد. اما از نگاه کلان انباشت سرمایهها و افزایش تقاضا در برخی از این بازارها ممکن است منجر به دامنگیرتر شدن معضلات اقتصادی شود.
یکی از این بازارها بازار هنر است. در تمام دنیا استفاده از کالاهای هنری به عنوان سرمایه، روز به روز در حال افزایش بوده و تبدیل به یک جریان اقتصادی پر قدرت شده است و همانطور که در حراجهای مطرح دنیا مشاهده میشود، از هنر به عنوان ابزاری جذاب برای سرمایهگذاری استفاده میگردد؛ که این سرمایهها در عین حال هم ارزش فرهنگی میآفرینند و هم ارزش اقتصادی، در حالی که سرمایههای سنتی فقط ارزش اقتصادی ایجاد میکنند؛ به بیان دیگر سرمایهگذاری فرهنگی را میتوان آشکارا متمایز از دیگر انواع سرمایهها دانست چراکه دارای منافع مادی و هم غیر مادی برای صاحبان خود میباشد.
شاید این موضوع در رسانهها توجه شما را جلب کرده باشد که افراد ثروتمند در سراسر دنیا به خرید آثار هنری با قیمتهای بسیار بالایی میپردازند. اما علت چیست؟ دلیل این اتفاق ویژگیهای خاص بازار هنر است. چراکه خرید آثار هنری در عین حال که احساس وجد و خشنودی از دارا بودن یک اثر هنری را در شما زنده میکند در عین حال باعث تنوع در سبد سرمایهگذاری شده و ریسک شما را کاهش میدهد چرا که اگر انتخاب آثار هنری به درستی صورت گیرد، قیمت آثار هنری در طول زمان رو به افزایش بوده و خیلی تحتتأثیر هیجانات و تکانههای دیگر بازارهای مالی قرار نمیگیرد و میتواند روش امنی برای سرمایهگذاری در بلند مدت باشد.
در عین حال در همه جای دنیا خریداران آثار هنری به عنوان حامیان هنر نسبت به سرمایهگذاران سایر بازارها از جایگاه و شأن اجتماعی بالاتری برخوردار میشوند و میراث ارزشمندتری را نیز برای فرزندان خود به یادگار میگذارند. از طرفی معمولا از معافیتهای مالیاتی و یا امتیازات گمرکی برخوردار میشوند؛ که منجر به جذابتر شدن این بازار برای سرمایهگذاران شده است.
همچنین مطالعات نشان میدهد که بازار هنر در شرایط رکودی باز هم به فعالیت خود ادامه میدهد و نسبت به سایر بازارها کمتر تحت تأثیر قرار میگیرد، مانند حراج تهران که در شرایط کرونا و یا تحریمهای اقتصادی به فعالیت خود ادامه داد و حتی رکورد فروشهای پیشین خود را نیز شکست.
در شرایط تورمی نیز از آنجایی که دولت ها برای کنترل قیمتِ کالاهای ضروری، از قیمتگذاری دستوری استفاده میکنند، بازارهایی مانند بازار هنر برای سرمایهگذاری مناسبتر هستند چراکه معمولا از قیمتگذاری دستوری مصونیت بیشتری داشته و با افزایش قیمت همچنان تقاضای نسبی خود را حفظ می نماید.
اگرچه امروزه آثار هنری در همه دنیا به عنوان یک کالای مهم برای سرمایه گذاری جایگزین کالاهای سنتیتر شده است، اما در کشور ما با وجود ظرفیتهای بسیار بالای هنری، همچنان نقش سرمایهای هنر بسیار کم رنگ بوده و حتی در میان اقشار پردرآمد، تقاضا برای هنر پایین میباشد. یکی از دلایل این مسأله به عدم فرهنگسازی مناسب باز میگردد که منجر شده است با نگاه سنتی به آثار هنری بیشتر به دید کالای تزیینی نگاه شود، تا به عنوان یک کالای سرمایهای و همین امر بر تابع مطلوبیت مصرفکنندگان اثرگذار بوده و منجر شده است که در شرایط تورمی و با وجود مشکلات اقتصادی بازار هنر نادیده گرفته شود؛ در حالیکه در این شرایط میتوان آثار هنری را به عنوان ابزاری مناسب برای سرمایهگذاری به کار گرفت. البته رویدادهایی مانند حراج تهران و انتشار آمار فروش آن در سالهای اخیر منجر به آشنایی بیشتر افراد با ارزش سرمایهای هنر شده است اما باید تلاشهای بیشتری در این زمینه صورت گیرد.
دیگر اینکه در کشور ما ارزش صنایع دستی و هنرهای سنتی مانند نگارگری شناخته شدهتر هستند، تا هنر مدرن، لذا افراد به علت عدم آشنایی با این سبکهای هنری و ناآگاهی از جایگاه اینگونه آثار در دنیای هنر، به ارزش این نوع از هنر در بازارهای بینالمللی که یکی از فاکتورهای مهم در انتخاب برای سرمایهگذاری هنری میباشد، واقف نیستند و این امر منجر به عدم اقبال در خور به بازار هنر مدرن شده است.
نکته دیگر پیچیدگیهای بازار هنر است، چرا که انتخاب هنرمند، انتخاب اثر، اصالتسنجی، ارزشگذاری، فروش و مواردی از این قبیل برای خریداران عادی دشوار بوده و به یاری متخصصان این حوزه نیازمند هستند.
در این میان نقش متخصصان و نهادهای اجتماعی هنری پررنگتر میشود، چراکه میتوانند به وسیله کنشهای خود و بازتاب آن در جامعه، ارزش هنر و بالاخص ارزش سرمایهای هنر را به جامعه شناسانده و با تشویق سرمایهگذاران به حضور در این بازار و آموختن الفبای سرمایه گذاری در هنر به آنان و همچنین رشد ذائقه هنری مخاطبان و تسهیلگری خرید و فروش آثار هنری و … در این راه گام بردارند.
دلارام عسگری، مدرس و پژوهشگر اقتصاد هنر و مشاور کسب و کارهای هنری